تعطیل

این وبلاگ سیاسی نیست!

تعطیل

این وبلاگ سیاسی نیست!

هیچ کس تنها نیست(به جز من)

آره 

من احمقم 

بهم بخندین 

ولی میخوام از این به بعد آدم عاقلی باشم و بیخیال باشم. 

بی خیال اگه محرابیان به جای اینکه توی زندان آب خنک بخوره(به جرم ثبت اختراع دیگران به نام خودش) وزیر صنایع شده(مونده) 

بی خیال اگه متکی به جای اینکه توی زندان بپوسه(به جرم رانت خواری) وزیر امورخارجه شده(مونده) و با خانواده اش جهانگردی میکنه و حقوق ماموریت میگیره. 

بی خیال اگه وحیدی به جای اینکه اعدام بشه(به جرم انجام عملیات تروریستی و چندین فقره قتل) وزیر دفاع شده. 

بی خیال اگه آیت الله مکارم شیرازی شکر وارد میکنه و چندین کارخونه ی قند و شکر داخلی رو تعطیل میکنه و چندصد نفر ر و از نون خوردن میندازه. 

بی خیال اگه آیت الله حائری زمینهای آبا و اجدادی مردم رو تصاحب میکنه و مردم هم چون سند رسمی از اداره ی ثبت اسناد ندارن نمیتونن چیزی بگن. 

بی خیال اگه حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی از نفوذش استفاده کرده و نمایندگی انحصاری ورود VHSهای آیوا (و چندین امتیاز انحصاری دیگر) رو به فرزندانش میده تا اونا پولهاشونو پارو کنن و به ریش مردم بخندن. 

بی خیال اگه ... 

البته این چیزا اصلا عجیب نیست. 

توی کشوری که یه ملای احمق(که پدر و پدربزرگش از طریق جاسوسی برای انگلیسیهای مقیم در هند خرج زندگی رو در می آوردند) به نام روح الله خمینی(هندی) حرکت توده ی مردم رو به اسم خودش تموم میکنه و طی عملیاتی قزافی وار تمام احزاب رو درو  میکنه و خودشو به رهبری میرسونه. 

واقعا یکی بیاد به من بگه فرق خمینی و شیخ فضل الله(آن مرد بزرگ که رشوه گیریش بر همگان عیان بود و بلاهتش در پس انبوه ریشش پنهان) چیه؟ 

انقلاب کردن مهم نیست مهم اینه در ایام اولیه ی بعد از انقلاب چه کسی قاطعتر از دیگران عمل میکنه و حکومت رو بدست میگیره. هرچقدر هم که اعضای حزبت بی خاصیت باشن و هرچقدر که چاپلوسی و پاچه مالی شاه قبلی رو کرده باشن وقتی حکومت رو بدست گرفتی میتونی اعضای حزب رو گنده و قهرمان نشون بدی و روی خوش خدمتی هاشون در دربار شاه قبلی روپوش بذاری. مثلا بچه آخوندی به نام سید مجتبی نواب صفوی رو یه قهرمان ملی نشون بدی و .... 

بیخیال بابا مگه اصلا کسی میفهمه که درد من چیه؟ 

مرگ بر عالم و آدم 

مرگ بر من و تو 

بهتره برای حفظ مصلحت چیزی درباره ی خامنه ای و داستان 18.5 میلیارد طلایی که داشت از خاک ایران خارج میکرد نگم. 

 پس خداحافظ

نظرات 4 + ارسال نظر
علیرضا دوشنبه 1 شهریور 1389 ساعت 06:47 ب.ظ http://www.only-abadan.persianblog.ir

سلام من بازم با دلتنگیهای دل خستم برگشتم اگه وقت کردی سرکی به کلبه تنهاییم بزن منتظرتم[گل]

محمد چهارشنبه 3 شهریور 1389 ساعت 04:12 ق.ظ

سلام به تو که معلومه این روزها خیلی خیلی تنهایی.ولی باید بدونی هیچ وقت از دست من راحت نمی شی آخه من همیشه تو قلبتم. ((:

واقعا نمیدونم در مورد مطلبت چی بگم . البته خودت که می دونی نظر من در این موارد و اینطور نوشتن ها چیه ولی خوب از اینکه آپلود کردی ممنون.

دوست دارم یه دنیا.فعلا

بی قید سه‌شنبه 9 شهریور 1389 ساعت 11:51 ق.ظ

بگم؟بگم؟؟؟
تو یکی حرف نزن !!!!!
هنوز داستانت با حضرت مریم مشخص نشده

داش امیرت جمعه 12 شهریور 1389 ساعت 10:19 ب.ظ

سلام
دقت کردی مطالبت داره اون طراوتشو از دست میده؟
کم چرت وپرت بنویس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد